English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4172 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to the tick U درست درسروقت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
righted U درست
exactly U درست
sock U درست
legitimately U درست
inviolate U درست
conscionable U درست
properly U درست
by fits and starts U درست
by the square U درست
accurate [correct] <adj.> U درست
authentic U درست
right U درست
correct <adj.> U درست
orthodox U درست
integral U درست
righting U درست
exacts U درست
perfected U درست
exacted U درست
exact U درست
perfecting U درست
perfects U درست
just U درست
whole U درست
straightforward U درست
straightest U درست
perfect U درست
legitimating U درست
well advised U درست
veracious U درست
proper U درست
valid U درست
entire U درست
even U هم درست
Am I not right?dont you agree with me ? U درست می گه یا نه ؟
straight U درست
out and out U درست
out-and-out U درست
legitimated U درست
legitimates U درست
straighter U درست
genuine U درست
functional <adj.> U درست
suitable <adj.> U درست
useful <adj.> U درست
utilitarian [useful] <adj.> U درست
clearest U درست
indefectible U درست
plain dealing U درست
incorrupt U درست
corrects U درست
purposeful <adj.> U درست
purpose-built <adj.> U درست
clears U درست
practicable <adj.> U درست
convenient <adj.> U درست
appropriate [for an occasion] <adj.> U درست
practical <adj.> U درست
Quite [so] ! U درست!
right as nails U درست
smack dab U درست
clear U درست
clearer U درست
in order U درست
true <adj.> U درست
truest U درست
correct U درست
right as a trivet U درست
real <adj.> U درست
proper <adj.> U درست
accurate U درست
exact <adj.> U درست
aright U درست
orthographically U درست
incorrect U نا درست
legitimate U درست
in a entireness of state U درست
right as a trivet U تن درست
truer U درست
correcting U درست
purposive <adj.> U درست
true U درست
misapprehends U درست نفهمیدن
I didnt quite get it. U درست نفهمیدم
misunderstood U درست نفهمیدن
misunderstands U درست نفهمیدن
misapprehending U درست نفهمیدن
misbehaves U درست رفتارنکردن
in good time <idiom> U درست سر وقت
misapprehended U درست نفهمیدن
misbehaved U درست رفتارنکردن
misbehave U درست رفتارنکردن
misbehaving U درست رفتارنکردن
on the button <idiom> U درست سر موقع
spitting image <idiom> U درست مثل
misapprehend U درست نفهمیدن
fair shake <idiom> U رفتار درست
make up U درست کردن
misconceive U درست نفهمیدن
misunderstand U درست نفهمیدن
concocts U درست کردن
pointdovice U بسیار درست
point device U بسیار درست
mistook U درست نفهمیدن
plain dealing U سودای درست
orthoepist U درست تلفظ کن
orthographer U درست نویس
behaving U درست رفتارکردن
behaves U درست رفتارکردن
behaved U درست رفتارکردن
behave U درست رفتارکردن
fettle U درست کردن
next in fornt of U درست در جلو
fabricate U درست کردن
concocting U درست کردن
concocted U درست کردن
concoct U درست کردن
trims U درست کردن
trimmest U درست کردن
trim U درست کردن
in roaring health U تن درست وفربه
fabricating U درست کردن
fabricates U درست کردن
precedential U سابقه درست کن
fabricated U درست کردن
redd U درست کردن
propriety of behaviour U درست رفتاری
orthographically U با املای درست
framable U درست کردنی
correct response U پاسخ درست
to sct aright U درست کردن
indite U درست کردن
to set U درست کردن
to behave oneself U درست رفتارکردن
integral number U عدد درست
to set to rights U درست کردن
integral number U چیز درست
just in time U درست بموقع
the flat of the hand U پهنای درست
to setting into shape U درست شدن
that is wrong U درست نیست
an a translation U ترجمه درست
that is it U درست است
right answer U پاسخ درست
dead against U درست مقابل
dead ahead U درست سینه
to put to rights U درست کردن
to cleanvp U درست کردن
get up U درست شدن
to get up U درست کردن
set in order U درست کردن
fix up U درست کردن
to put in to shape U درست کردن
fecit U درست کرده
entire leaf U برگ درست
divination U حدس درست
to fix up U درست کردن
to erect into U درست کردن از
to riven laths U یا درست کردن
dead astern U درست پاشنه
orthodox U درست ایین
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1may fader good
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1i was rebelling now
1But it’s remarkable how, once you’ve committed to something, these things tend to work out in the end.
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com